-
درست نیست رسم چادرتان به هم بریزد !
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 10:09
گفت : میهمان نمی خواهید ؟ گفتیم می خواهیم ، ولی رسم چادرمان این است که هر میهمانی باید برود ظرفها را بشوید ، گفت : قبول ! شام را خوردیم ، ظرفها را سپردیم دستش ، فرماندۀ گردان شناختش . گفت : این که دارد ظرفهایتان را می شوید ، فرماندۀ لشکرتان است . رفتم نگذارم بقیه اش ر ا بشوید ، راضی نشد . گفت : درست نیست رسم چادرتان...
-
این بسیجی که زیاد کار می کند و چیزی نمی خواهد ، به من بده !
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 15:00
انباردارمان گفت : « یک بسیجی این جا هست که هیچی نمی خواهد ، عوض ده تا نیرو هم کار می کند . می شود این را بدهی اش به من !». گفتم : «کو کجاست ؟» گفت : « همان که دارد گونیها را دوتا دوتا می برد توی انبار؛ همان را می گویم.» گونیها جلوی صورتش بود و می برد توی انبار؛نمی شد دیدش . رفتم نزدیکتر . نیم رخش را دیدم . آقا مهدی...
-
وصیت نامه شهید مهدی
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 14:59
یا الله،یا محمد،یا علی،یا فاطمة زهرا،یا حسن،یا حسین،یا مهدی (عج) و تو ای روح الله و شما ای پیروان صادق شهیدان . خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانی ام . گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت...
-
شهید مهدی در یک نگاه
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 14:56
شهید مهدی باکری ، متولد 1333 شهرستان میاندواب (ارومیه) . از خاطرات بچگیش که خوندم این بود که تو بچکی مادر بزرگوارشونو از دست میدن و رشته دانشگاهیشم مهندسی مکانیک بوده ، از سربازی هم به تبعیت از دستور امام خمینی (ره) فرار میکنه و مخفیانه و فعالیت های انقلابی انجام میداده . دو روز بعد از ازدواجش راهی جبهه میشه قبل اونم...
-
شادی روح شهیدان مهدی و حمید باکری صــــلوات
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 14:49
شادی روح شهیدان مهدی و حمید باکری صلوات