شهید مهدی باکری ، متولد 1333 شهرستان میاندواب (ارومیه) . از خاطرات بچگیش که خوندم این بود که تو بچکی مادر بزرگوارشونو از دست میدن و رشته دانشگاهیشم مهندسی مکانیک بوده ، از سربازی هم به تبعیت از دستور امام خمینی (ره) فرار میکنه و مخفیانه و فعالیت های انقلابی انجام میداده . دو روز بعد از ازدواجش راهی جبهه میشه قبل اونم به مدت 9 ماه شهردار ارومیه بوده که خیلی خاطرات خوندنی و جالبی ازش به یادگار مونده.
مثلا یه دفعه که سیل اومده بوده ایشون بعد از اعزام گروه ها خودشونم با آخرین گروه برای کمک به مردم میرن و داشتن به یک پیره زن کمک میکردن که پیره زن به داداش مهدی ما که عرق می ریخته نیگاه میکنه و میگه: خدا عوضت بدهد مادر! خیر ببینی ! این شهردار فلان فلان شده کجاست؟ ای کاش یک کم از غیرت و شرف شما را داشت.
شهید باکری با اون لبخند زیباش میگه : آره مادر ؛ ای کاش داشت.(1)
فرمانده لشکر عاشورا بوده و تو عملیاتهای والفجر1-4، عملیات رمضان ، بیت المقدس 1و2 در عملیات بیت المقدس 2 بدجوری مجروح میشه.
طبق چیزایی که از سایت شهید آوینی خوندم ایشون رفته بودن دیدار امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مدظله العالی) و ازشون خواسته بودن برای شهید شدنشون دعا کنند. بالاخره به دیدار محبوبش رفت اونم تو عملیات بدر سال 1363/11/25 با اصابت تیر مستقیم.
مبارکت باشه رضوان الهی
سلامتی هر سه تا باکری بهشتی صلوات